… خر است!
یا ایرانی های داخل و بیرون از ایران هنوز در شوکاند که عکسالعمل نشان نمیدهند، یا موضوع به حلشدگی اشغال و خروج از اشغال سفارت انگلیس است. من در سایت ها و وبلاگها میچرخم بلکه خبر تازهای ببینم. ببینم عکس العمل خود مردم و به اصطلاح روشنفکرها چیست. به جز ستون دراز کامنتهای بیبیسی و احتمالا تعدادی استتوس کوتاه و بلند فیسبوکی خبری نیست که نیست!
یاد حرف غول قصه حسن و خانم حنا (جک و لوبیای سحرآمیز؟) میافتم که میپرسید: «کی خوابه، کی بیدار؟»
عوامل مرتبط با این حادثه را که البته سبقه تاریخی هم در ایران دارد دسته بندی می کنم:
۱ حکومت: (۱) رهبر ایران و دایره نزدیک به او، (۲) رییس جمهور و دولتش
۲ نیروهای بسیجی (و دانشجو؟)
۳ مردم ایران: (۱) موافق رهبری و/یا دولت، و موافق اشغال، (۲) موافق رهبری و/یا دولت، و مخالف اشغال، (۳) مخالف این یا آن یا هر دو، و موافق اشغال، (۴) مخالف این یا آن یا هر دو، و مخالف اشغال
۴ ایرانی های بیرون از ایران: (۱) ایرانی های مقیم انگلیس، (۲) ایرانیهای مقیم کشورهای دیگر
۵ مردم انگلیس و دولت انگلیس
۶ دولتهای غربی
خوب عده دیگری هم هستند که ربطشان به موضوع کمی پیچیدهتر و دور و درازتر است.
در عکسها و فیلمها پلیسی که دولت ایران فعلا سپر بلای خودش کرده نه آن پلیس ضدشورش است که چند وقت پیش در تهران فستیوال خیابانی داشت و نه آن پلیس ترسناک و مقتدری که بخواهد جلو خطای شهروندان را بگیرد. این پلیس کمابیش خنثا و تاحدی دکوراتیو است، لولوی سرخرمن که کلاغها از آن حساب نمی برند. خود این پلیس گاه در عملیات سنگپرانی با کلاغها همیاری هم میکند. این از پلیس!
دولت هم عکسالعملی نشان نمی دهد جز اینکه وزیر خارجهاش بگوید کار اشتباهی بود و ما به لطف پلیس باغ را تخلیه کردیم و اعلام رسمی «پایان اشغال سفارت انگلیس» را روی آنتن خبری بیاورد!
فعلا رییسجمهور هم تب و لرز کرده که قرار است برایش چه آشی بپزند. رهبر ایران هم که ….
واکنش اولیه من به خبر یک واکنش بسیار فیزیکی بود، شوکه شدم و چند ثانیه مکث کردم. بعد از مدتی هم نشستم داییجان ناپلئون دیدم. اشغال دیروز سفارت انگلیس یک ربط مستقیم به پسزمینه فکری و خیالی ایرانیها دارد و شاید فقط از دل شهادتطلبی و میل به جنگ این جوجه دانشجوهای بسیجی نباشد. ایرانیها از چند دهه قبل خیلی از دودها را از کنده انگلیس میدانند. حتا خیلیها هنوز در تمام این سالها خیال میکنند انگلیس خمینی را رهبر ایران کرد و انگلیس و گهگاه کشورهای دیگر غربی رییسجمهور ایران را انتخاب میکنند. در همین دانمارک کوچک زمان انتخابات اول احمدی نژاد، بودند ایرانیهایی که از بعضی از دانمارکیها میپرسیدند، قرار است نفر بعد کی باشد!! و این دیده و تجربه مستقیم خود من است. هستند آدمهایی که هنوز این طور فکر میکنند. این آدم های موافق اشغال و دانشجوهای اشغالگر در بخش مهمی از ذهنیت ایرانی با هم مشترکاند: بدبختی ما ایرانیها زیر سر انگلیسیهاست و هیچ ربطی هم به بیکفایتی رییس و رهبر و سایرین ندارد. گروه اول اصلا رییس و رهبر را ریز میبینند و به حساب نمیآورند و گروه دوم خیلی بزرگ می بینند و در وجود اسطورهایش طوری غرق میشوند که اگر فرهنگش در ایران هم رایج بود به خودشان یک بمب میبستند و خودشان را پرت میکردند تو حیاط تمام سفارتهای کشورهای غربی. و اینها هر دو از قاعده دیرین چکمه لیسی داییجان ناپلئون پیروی میکنند! همه این مشکلات زیر سر همین ماجرای تاریخی است!!
و اما…روشنفکری ایرانی، نویسندهها و منورالفکرها و بزرگان اندیشه و دانشگاهیان و اعضای اندیشکده ایرانی از شرق تا غرب عالم… دوستان و اساتید گرانقدر از خواب گران برخیزید، جانم. مملکت روی هواست!!
۶ نظر:
در همانحال، علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، انتقاد از ورود معترضان به سفارت بریتانیا در تهران را محکوم کرده و گفته است: "انگلیس و آمریکا قصد سوء استفاده از این اقدام را دارند چرا که در واکنش به مصوبه قانونی مجلس نیز پاسخی حاکی از دشمنی دارند."
به گزارش خانه ملت - سایت خبررسانی مجلس - آقای لاریجانی در جلسه علنی روز چهاشنبه با مرتبط دانستن این واقعه با برخی حوادث تاریخی، افزوده است: "این خشم برخاسته از چندین دهه اقدام های سلطه برانگیز انگلیس در ایران است که گوشه هایی از آن مربوط به دوران صدر مشروطه و در جریان مسلط کردن نظام پهلوی بر ایران است."
http://divanesara2.blogspot.com/2011/11/blog-post_7751.html
این که خوب است، فعلا رییس مجلس کرکری میخواند، سفارت نروژ تعطیل میشود، من از روز جمعه و خطیب روز جمعه میترسم. پناه بر خدا و هرکی میتونه از پس این موجودات ابله برآد!
چهارشنبه این هفته (دیروز)، طبق معمول چهارشنبهها در جمعی شرکت کرده بودم که نسبت به بقیه، من تازه واردم. زیاد همدیگرو نمیشناسیم. موضوع و جو جلسه هم تقریبا جدیه و کمتر دوستانه. تنها ایرانی جمع من هستم. از هفته پیش تا این هفته متوجه تغییر نگاهها شده بودم. یک آن در ذهنم مرور کردم که از هفته قبل به اینور چی شده و چه بر ما گذشته؟ خیلی زود جواب سوالام رو پیدا کردم. دَم نزدم...
هاها! یه چند وقت مراقب خودمون باشیم، منم یک کم مراقبم کسی سوال پیچم نکنه.
حماقتهای مکرر!
باید دید چه بلایی قراره سرمون بیاد. خیلی دلشون جنگ میخواد.
می خواد! همه باید جلو این خواست بایستیم! هرکی به اندازه و توان خودش!
ارسال یک نظر