۲۱ آبان ۱۳۹۰

عدلیه ویرچوال

گاهی فکر می‌کنم حالا که اینترنت چاهی شده برای واگویه کردن‌های مکرر و بی‌پایان و عدلی هم درکار نیست، و دنیا هم مجازی‌اش نیاز ازلی آدم‌ها را به یوتوپیا ارضا می‌کند، خوبست محکمه و عدلیه‌ای هم روی نت بسازیم در چارچوب مجازی، و البته اسیران آزاده را در آن آزاد کنیم و آزادهای ولمعطل تهی‌مغز را بیندازیم‌شان در بند. و البته ما که قاضی این دادگاه شدیم و قدرت قضا و چکشش به دست‌مان رسید، عادل باشیم - یعنی سعی کنیم باشیم، برای یکبار هم که شده در تاریخ ایران یک مشت عادل دور هم جمع بشویم و کاری کنیم که به قول آن برادر که تیمور لنگ و چنگیزخانش را به رخمان کشید (کامنتی در ذیل نقدی بر چاپ و صدور مجوز کتاب در ایران) عدالت یک جایی در تاریخ ایران ثبت بشود... یکی این سایت را بسازد!!!
فکر می کنم اهم واجبات است که بتوانیم عدل را در ایران فقط «تصور» کنیم!

۲ نظر:

آ گفت...

فکر خوبیه. شاید همین کار کمی‌ کمک کنه و چارهٔ مشکل وارونگیِ معناییِ بعضی‌ از لغات (اشاره به ۲ پست قبلی‌) باشه.

odin گفت...

آره خوبه، ولی یک کم برنامه ریزی و همدلی گروهی می خواد که یک مقدار از یک مجموعه ایرانی بعیده! حالا امیدوارم این اتفاق بیفته. (جالبه که پست ها رو دنبال می کنی!)