۱۸ آذر ۱۳۸۴

ده فرمان

ایده گرفتن و به تعبیر دیگر الگو برداشتن از کشورهای پیشرفته و به خصوص اروپایی بسیار مطلوب و در این برهه از زمان معقول به نظر می رسد. اما برای این ایده ها آیا ترتیبی هم وجود دارد. برای به تحقق رساندن شان چه طور؟
در کشور ما که هر سیاستمداری یا سیاست گزاری با قرار گرفتن در مسند قدرت ، عملکرد سیاست گزارهای پیش از
خود را نادرست می داند یا حتا قوی تر، به باد استهزا می گیرد ایده گرفتن از دوردست های جهانی که سالیان سال تجربه ها از سر گذرانده اند تا به آن چه امروز به قوت به چشم ما می رسد ، دست بیابند؛ جای امید دارد.بی ضررتر هم به نظر می رسد. اما قرار است تقلید از ره پیمودن این کشورها به چگونه و از کجای آن صورت بگیرد. این الگو برداری کم از پدید آوردن شبه روبات یامجموعه ای ارگانیک نمی نماید. اصلاً این مجموعه ی ارگانیک را قرار است از اعضای آن شروع کنیم یا به نفع مان است برای جبران تمام کسری هایی که -تازه فقط بخشی از آن را می شناسیم و یا دیده ایم- طی سال ها دور و برمان وجود داشته، از هیئت ظاهری و هیکل بیرونی آن آغاز کنیم. آیا شروع از هیکل بیرونی این ساختار ممکن نیست باعث پوکی درونی آن شود؟ امکانات مان را برای مراحل بعدی و پرداختن به سازماندهی درونی این مجموعه بررسی کرده ایم؟ اصلاً عمر قدرت مان به این قد می دهد که با شروع محقق ساختن این ایدئال تا به آخر روی آن کار کنیم یا قرار است سیاست گزار بعدی بیاید و با یک ساختمان انگلی مواجه شود و چند سال عمر قدرت اجرایی اش -گیریم در حدود اختیارات اش باشد- وقف رفع و حتا نابود کردن این پدیده ی زاید کند؟
رییس جمهور ایران ده لوحه به گردهمایی اعضای سازمان سران اسلامی برده که بی شباهت به ده فرمان موسوی نمی باشد. هر فرمان هم شبیه سازی درشتنمای جامعه ی اروپایی و سیاست گزاری های این جامعه است. این طرح ها به شرح زیرند:1- تشكیل اتحادیه كشورهای اسلامی 2- تشكیل اتحادیه مشترك رادیو و تلویزیون‌های كشورهای اسلامی 3- تشكیل هر چه سریع تر بازار مشترك اسلامی و برقراری تسهیلات گمركی به عنوان الگوی اقتصاد عدالت محور 4- رفت و آمد آسان مسلمانان به كشورهای یكدیگر بدون اخذ روادید 5- تاسیس دیوان داوری اسلامی برای بهره گیری از نظام قضایی كامل اسلامی و استیفای حقوق ملت‌ها بر اساس اسلام 6- برگزاری همه‌پرسی با مشاركت همه‌ افراد فلسطینی الاصل برای تعیین نوع حكومت در تمام سرزمین فلسطین 7- حضور یك نماینده از كشورهای اسلامی در شورای امنیت سازمان ملل برای تضمین صلح و آرامش و عدالت در جهان 8- تاسیس
سازمان حقوق بشر اسلامی 9- تنظیم و تصویب پیمان دفاعی و امنیتی مشترك
بین كشورهای اسلامی 10- تدوین، ترویج و حفاظت از فرهنگ و ارزشهای متعالی اسلامی
تنها سوالی که می ماند این است: آیا به پیشینه ی کشورهایی که الگو از ایشان برداشته هم فکر کرده اند؟یا قرار است
دست تقدیر بقیه ی قدم ها را هم خود پیش پای این کشورهای پرماجرای اسلامی بگذارد؟آیا به ساختار درونی، مشکلات و موانع قومی و ملیتی و زمینه های فرهنگی درون نظام های کشورهای اسلامی هم عنایت داشته اند؟

تا آن جا که ذهن من یاری می دهد طرح هایی بزرگ از این دست توسط یک نفر صورت نمی گیرند حتا در سطح
فهرست بندی! متخصصین جامعه شناسی، روانشناسی، قوم شناسی، تاریخدانان و سیاست گزاران و مهم تر از همه اقتصاد دان-ها-یی در یک مجموعه، سال ها روی چنین طرح هایی کار می کنند و آن ها را از غربال های دیالکتیکی بسیار می گذرانند و هرگونه خطای احتمالی را -در بدو امر- می سنجند آن گاه طرح را سیاهه می کنند. این عملکرد با توجه به شرایط بحرانی داخل ایران و بی ثباتی وضع سیاسی ایران -تنها به عنوان یکی از کشور های اسلامی- در مجموع به یک شبه ره صدساله پیمودن می ماند که ارایه کنندگان طرح در بستر چندین ده میلیونی ایرانی تن به خطرش زده اند

۱۶ آذر ۱۳۸۴

ما عادت نداریم به این راحتی دست از سر چیزی برداریم مگر جان آدمی
هواپیماهای سی- صدو سی، که طرف قراردادشان امریکا است ، سی سال است در ایران به این جمهوری اسلامی خدمت می کنند و بخشی از ناوگان ارتش هنوز بعد از همه این سال ها به هواپیمایی هما داده شده. به اجاره یا فروش. امروز یک فروند از این ناوگان کهنه و از رده خارج شده که من به عینه به مراتب شاهد زهواردررفتگی و نقص های فنی شان بوده ام و خوب می دانم که خدمه ی هواپیما، و مهم تر «کرو» ی هواپیما چه تلاش ها که نمی کنند تا ساعت های پروازی شان را در همین عتیقه ها که نمی شود ازشان دل کند بالا ببرند. هزار ترفند می زنند که چک آپ های سالیانه و مدیکال شان مطلوب بماند. این ها برمی گردد به متخصصین و کارکنان. بماند که فنی ها هزاران داستان می توانند برای تان بگویند از کیفیت این هواپیما ها. ولی چاره چیست همه ی این جماعت باید نان بخورند
این ها را ببینید که سقوط این هواپیما چه عواقب جانبی داشته و ارزش انسان ها، از خدمه بگیر گزارشگران و... چه
ناچیز بوده و بلوک ساختمانی که در شهرک نظامی توحید در سه راه آذرین سوخته تخریب شده و ای وای ی ی ی ی
...به خاطر خدایی که برایش مکه می روید بخشی از هزینه های حج و کربلا و سوریه و هزار و یک ریخت و پاش
را بدهید که جان یک انسان...به خدای یگانه قسم کم نیست، جان یک انسان...حفظ شود

۱۳ آذر ۱۳۸۴

ادونیس را به ایران بخش فرهنگی سفارت فرانسه دعوت کرده. هر کسی هم از او سوال می پرسد، از همه چیزش از
دین و تبار و ملیتش بگیر تا ترک وطن و...اش) پرسیده جز شعر
این را که بعد از همه ی سال هایی که ادونیس شاعری کرده و در دنیای شرق و غرب هم مطرح بوده، حالا چرا سفارت فرانسه در ایران دعوتش کرده و چرا پیشتر آن ها که ادعای عربیت و خویشی با دنیای اعراب را دارند آستین بالا نزده بودند و چرا اینقدر در ایران شخصش و هنرش گم بوده و نشناخته ، به تفصیل آقای جامی در سیبستان آورده. روزنامه ی شرق هم در مقاله اش پیرامون ادونیس مثل همیشه و همه جای دیگر ایران به حاشیه بس که پرداخته جایی برای اصل نمانده!! بماند که چقدر در ایران مردم گرفتار پیش فرض های ذهنی شان هستند و در خیال شان فقط زندگی می کنند و زندگی واقعی را چه بسیار ایرانی ها که در دنیای جاری واقعی خارج از مرزهای خانه و کاشانه شان تجربه نمی کنند و کاش یکی ببرد تک تک این ها را یک دور در دنیا بگرداند یا به زور یا تطمیع پای پیاده راهی خارج از مرزهاشان کند که ببینند عرب و افریقایی هم ممکن است سگاربرگ بکشد و کروات بزند و اروپایی هم ممکن است کراوات نزند و در بند ظواهر ی که سال هاست از آن دیگر گذشته و ضرورت روزگارش دیگر نیست، نباشد. پیش داوری ها همه جا سایه آدم ها و خرد شان، اگر از آن بهره ای داشته باشند ، بوده اند. یک وقت از پیش داوری ها باز می گویم.
یک چیزی ذهنم را قلقلک می دهد از حضور ادونیس. این که از آزادی بی حد و حصر بیان و حضور شاعران کلاسیک ایران می گوید و به حیرت است. سال نود و هشت ، الحیات کویت به خاطر چاپ مقاله ای از ادونیس در باره ی آزادی بیان توقیف می شود. کتاب های ادونیس هم نه تنها اجازه ی چاپ نخواهند داشت ، بلکه بدتر و خطرناک تر از آیات شیطانی رشدی معرفی می شوند. این دنیا عرب با دنیای عجم ایرانی زیاد فرق ندارد. در سوریه و لبنان هم شاید محدودیت ها به همین شکل او را از دیدها پنهان می ساخته و می سازد. باز جای شکر است باقی است که فرانسه ای وجود دارد که ادونیس در آن هنر بپرورد و روزگار به دلخواه بگذراند. و جای شکر ش باقی است که مدعیان دوستی و هم پیمانی با دنیای عرب او را هیچ نمی شناخته اند و او میزبانش کس دیگری بوده.
بیش از این، از ارزش و شیرینی گفته های خود ادونیس کم می کند. هرچه لازم بوده به ایرانی ها واهل -به اصطلاح- قلم گفته. ساده و ماندگار و موشکافانه و صمیمی. گزارش ها و مصاحبه هایش را از دست ندهید