غرغر پیوسته
شده غرغر پیوسته و مدام! هر خبری که درباره ایران میخوانی یک غرغری یا کلافگی یا سرافکندگی گریبان آدم را میگیرد و گاهی هم به جان شاهرگ آدم میافتد. این که مصرف دخانیات به من که به اصطلاح دارم زندگیام را این گوشه از دنیا بی دود و دم میکنم؛ ربط دارد یا نه، نمیدانم. به هر حال فکرش حالم را میگیرد. این سیستم دولت فعلی که تا همین جایش در این شش سال به هزار مکر و طرفه الحیل تا اینجا دوام آورده و این ها هی وزیر آوردند و بردند و بخیه و کوک زدند که طرف سر صندلی رییس جمهوری خودش را که هیچ، مملکت را هم چپه نکند، ولکن معامله که نیست هیچ، هرچیزی هم قبلی ها دست برقضا کاشته بودند دارد ویران میکند. ویران میکند، به معنای واقعی کلمه!
کلی قبلی ها زحمت کشیدند به بخش وسیعی از مردم قشری ایران بفهمانند دود کردن دخانیات نه تنها برای سلامتی خودتان مضر هست و پول مفتتان را باد هوا میکند، بلکه دودش به چشم خانواده و عزیزانتان هم میرود. با طرفه الحیلی مصرف سیگار و غیره را در آن مملکت خمار و دودی در مکانهای عمومی ممنوع کردند، از جمله چایخانهها -که بین ما ایرانیها به اصطلاح میگوییم قهوهخانه(!). این آقایان هنوز از گرد راه نرسیده گیردادند خانم جماعت قلیان نکشد در چایخانهها و سفرهخانههای سنتی، حالا هم امروز میگویند «دلتان خواست میتوانید در چایخانهها دود کنید، تا دلتان خواست دود کنید که مال خودتان است!» اصلا جایی برای استدلال نمیماند. هیچ جایی و هیچ جایی برای ترمیم نمانده. یعنی شما بگو عین غده سرطانی به جان تمام مملکت افتادهاند. نه تعقلی، نه شعوری و نه انسانیتی. علم و درایت که باشد پیشکششان!
تجربه من از زندگی دودی دانمارکی. چند سال پیش دودکردن در تمام مراکز عمومی ممنوع شد. حتا در ایستگاههای قطار که فضایی سرپوشیده داشت! همهجا هم تابلو دود کردن ممنوع را نصبکردند که مدام هشداری باشد به مردم. دو سه باری دیدهام بعضی از جوانهای کمابیش سرکش در ایستگاه دود میکنند ولی همین سرکشها حواسشان هست دوروبرشان زیاد آدم نباشد، یا حتا دیدهام خانم مسنی به یکیشان به تابلو دودکردن ممنوع اشاره کرد و گفت این جا نباید دود کنی!
در جاهای عمومی، مثلا هال کافه یا کتابخانه یا هتل در بعضی جاها اتاقک کوچکی گذاشتند با هواکش بسیار قوی که مردمی که نیاز به دود دارند بروند آن جا و کارشان را بکنند و مزاحمتی برای کسی ایجاد نشود. داخل مراکز آموزشی، مدرسه بزرگسالان یا دانشگاه یا آموزشگاه، دود کردن اکیدا ممنوع است و اخطار دارد، یعنی کسی اصلا این کار را نمی کند. همه میروند جلو در ساختمان دود میکنند و برمیگردند داخل ساختمان. خیلی از خانوادهها حواسشان هست و قانون خانگی میگذارند که یکی که در خانواده نیاز به دود دارد نباید داخل اتاق یا خانه دود کند، بلکه باید برود در فضای باز این کار را بکند.
دود خطرناکتر در دانمارک ممنوع است: تریاک و حشیش. تریاک را بعضی ایرانی ها میکشند و حشیش را مخفیانه بعضی جوان ها در بین خودشان تجربه میکنند. منطقه کوچکی هم در کپنهاگ هست که دود و ابزار دود را میشود آن جا پیدا کرد که آن شهرک هم قانون خودش را دارد، و صدها دوربین منطقه را -تا جایی که من میدانم- زیر نظر دارد...یک وقتی درباره این منطقه بیشتر میگویم، یک وقت که کمی آرام تر از الان باشم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر