۰۲ مرداد ۱۳۸۴

کتاب کودک در دانمارک از اهمیت زیادی برخورداره. من آمار دقیقی از چاپ وانتشار و ترجمه کتاب کودک از همه ی زبان ها به دانمارکی در حال حاضر ندارم. ولی هر بار که به کتابخانه اصلی شهر سر بزنی کتاب های جدیدی روی قفسه ی تازه های کتاب کودک می بینی. کودکان یک بخش از کل ساختمان کتابخانه را که با قفسه های کتاب به هزارتویی شبیه شده است به خود اختصاص داده اند. رگال و آرشیو لباس دارن. آینه های قدی در کنار نیمکت ها و سایر تزیینات. نمایش بازی می کنند و لابه لای قفسه های هم قدو کمی بلندتر از خودشان لباس عوض می کنند و با هم یا به تنهایی تخیلات زیبای شان را بازی می کنند. سرمایه گذاری دولت دانمارک در عرصه آموزش به کنارسرمایه گذاری عظیمی روی کودکان می شود که ما بارها هم به غبطه افتاده ایم هم به تحسین. کتاب ها با کیفیتی بی نظیر ترجمه چاپ و نشر می شوند. بلافاصله از زبان های دیگر اروپایی و غیراروپایی (عربی هندی ژاپنی چینی) ترجمه و نشر می شوند. بماند که بسیاری از کتاب ها مستقیماْ به زبان دانمارکی نگاشته شده اند وغالباْ به صورت سری غیر مستقیم بخش های مهمی از زندگی و فرهنگ را به کودکان و نوجوانان منتقل می کنند.جدیدترین کتابی که من را از درون قفسه ی تازه های کتاب کودک گویی صدا زد «چمدان حنا» نام دارد. اصل کتاب توسط الیزابت الگرین در کانادا نوشته شده سال ۲۰۰۲ و ترجمه آن همان سال به دانمارکی توسط کارین لوین. ماجرای دختری است که در یک خانواده ی خوشبخت یهودی پیش از جنگ جهانی دوم در چکسلواکی سابق زندگی می کرده . در طی جنگ ابتدا مادر پدر و بعد او و برادرش طعمه ی نازیست ها می شوند. دختر حنا برادی متولد ۱۶ می ۱۹۳۱ است. داستان دیگری به موازات این موضوع را جالب می کند. داستانی در قرن ۲۱. سال ۲۰۰۱ مسئول انجمن مطالعات و تحقیقات آدم سوزی در توکیو به تبع نمایشگاه ها و آموزش های خود به کودکان (به این امید که دیگر خاطره تلخ آدم سوزی تکرار نشود) چمدانی دریافت می کند و تعدادی عکس و نقاشی. روی چمدان نام حنا برادی و تاریخ تولد او نقش بسته است. از آشویتس آمده....من قرار نیست تمام داستان را برای تان شرح دهم. امیدوارم اصل کتاب یا ترجمه ی آن را خودتان بخوانید. فقط توجه تان را به همتی که شده تا برای کودکان این نوع از خشونت را تعریف کنند٬ جلب می کنم. این نوع از خشونت برای این که مبادا بار دیگر تکرار شود. قدم به قدم داستان حنا را فومیکو مسئول مرکز در توکیو و کودکان ۸ تا ۱۸ ساله ژاپنی که گروهی به نام بال های کوچک دارند دنبال می کنند و راز این چمدان و دختری که در همان سال \ایانی جنگ دوم در اتاق گاز آشویتس کشته شده کشف می شود.مرکز مطالعات و تحقیقات آدم سوزی تا ماه می ۲۰۰۱ طبق پس گفتار کتاب بیش از ۵۰ پایگاه در ژاپن دارد و ۵۲۰۰۰ نفر از آن دیدن کرده اند. کودکان و نوجوانان گروه «بال های کوچک» نیز داستان دختر کوچکی را که با تمام وجود امیدش به زندگی در آشویتس کشته می شود به همه دانش آموزان و معلمان بازدیدکننده یاد می دهند. فقط به یک هدف:اشتباهی که یک ملت که نه یک دنیا مرتکب شده در هیچ کجای دنیا باز تکرار نشود. اشتباه بزرگان یک کشور قبل از هر چیز و هر کس گریبانگیر کودکان آن جامعه می شود.
حالا فکر می کنم ما چه قدر از پلیدی های تباهی و تلخی جنگ هشت ساله در کشورمان برای یچه ها گفته ایم؟ در کتاب ها مجله ها فیلم های کودکان.... اهل هنرمان جرات بیان اش را ندارند یا از کودکان و نوه های خودشان به نوعی شرم دارند که آن تلخی ها را بیان کنند؟باز فکر می کنم چه قدر به نسل های بعد از خودمان بدهکاریم!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

be nazaram mozoue ketabe khoudak va jang ra mokhtasar va maherane kheili khoub bayan kardi. az
neveshteat khosham oumad, shayad baraye inke nasle man ham (albate moteasefane) jang ra dar senine khoudaki va nojavani tajrobeh kardeh.

ناشناس گفت...

من خيلي كوچك بودم كه فرق صداي آزير قزمز و سفيد را لمس كردم،آميخته با هيجاني كودكانه و خاموش و روشن ها برايم قايم باشكي همگاني بود.آن روزهاي كه كسي حوصله و وقتي اضافي!! براي بازي با من نداشت .اما اثرات آن قايم باشك ها را حالا مي بينم .كه عجب بازي دردسر سازي بود و چه خندق عظيمي كشيد ميان ما و بزرگترهامان...