۰۱ مرداد ۱۳۸۴

ندیده ها و نبیره های وایکینگ ها (که ما هم قاطی شون شدیم) خیلی به دموکراسی شون می نازند. هر بار هم که ما با یکی از نمودایه این دموکراسی مواجه می شیم ناخودآگاه با ممالک آبااجدادی خودمون مقایسه ش می کنیم که حالا بود یا نبود اون چه لطفی برای ما داشته. این دموکراسی البته برای این سرزمین پیامدهای عجیب غریب هم داشته که قدرتمندای این جاها را سخت به فکر فرو برده و احزابی هم هستند که صریحاْ می گن بیان محدودش کنیم! یکی ش همین حضور احزاب بنیادگرا ست که همه رو به شدت به حول و ولا انداخته که هر چیز کوچکی که نشان از ترور و وحشت عمومی درش باشه قدرتمندا را بسیج می کنه. حالا همون احزاب بنیادگرا از همین دموکراسی به نفع خودشون و برضد جنبش های راسیستی استفاده می کنند!یکی از نمودهای جذاب ابراز بی دردسر عقیده و به اصطلاح خودمون آزاد در انتخابات نخست وزیری در دانمارک بود که چند ماه پیش رخ داد. دو حزب رقابت چندین و چندساله داشتن و بقیه احزاب هم نخودی. حزب چپ (همراه و همزبان با بوش و بلر) و حزب سوسیال دموکرات ها که گرایشات کمونیستی دارن. حزب چپ مثل هم مسلک هاش دروغ های قشنگ زیاد به مردم گفت و وعده های خوبی که مردم همراهش شدند. بماند که نظام سیاسی دنیا چنین تفکری رو پشتیبانی می کرد و همین حزب و قدرتمنداش می تونستن در بازی دنیا نقش مهمی از جانب دانمارک ایفا کنند. یک عده آدم های سرشناس که مریدان بسیاری هم دارن (من جمله روشنفکرا) به رهبر این حزب خوب بدوبیراه گفتند. یکی شون لارس فون تریه کارگردان بزرگ و بی رقیب دانمارک بود. شاید بسیاری از شما فیلم های اروپا و داگ ویل رو از او بارها دیده باشید. اگه هم ندیدید زودتر از یه جا گیرشون بیارید. الغرض فون تریه محبوب جوونا چند روز مونده به انتخابات عکس خودشو شیک و مرتب و بالباس رسمی توی روزنامه ها انداخت و سر و رو لباساش رنگ سرخ ریخته بود و به رهبر این حزب نسبت موجودی کثیف که بازیای کثیف می کنه بسته بود. این جور اعتراض چیز عجیبی نیست. در سال کتاب ها و مقالات زیادی چاپ می شن و به قدرتمندا بدو بیراه می گن و انتقادهای تندی هم می کنن و در همون حد انتقاد باقی می مونه. به نظر شما اگه ما آزادی شو دست بر قضا می داشتیم در حد همون انتقاد باقی می موند یا به تاراج و قمه کشی و...چند حالت سراغ دارین که بتونه نمودی از پیامد انتقادای ما باشه؟

۱ نظر:

Sar-be-Hava گفت...

ma'mouriat anjam shod!