۲۲ مرداد ۱۳۸۴

اخیراْ یکی از بحث های هم زمان با بازگشایی مدرسه ها و مراکز آموزشی در دانمارک، خواندن است. چند وقت پیش در روزنامه تیتری بود که بچه های دانمارکی خوب می خوانند ولی منظم نمی فهمند. در ادامه آمده بود که اساساْ معنای بسیاری از کلمات را نمی فهمند. ما هم گاهی اوقات متوجه این موضوع شده بودیم و نکات و کلمه هایی بود که در روزنامه ها می دیدی و از دانش آموخته های مدارس که می پرسیدی نمی دانستند یعنی چه. ولی این بحث در سطح ابتدایی مطرح است. یعنی تا کلاس شش.نویسنده یک مقاله آورده بود که خواندن مثل راندن اتومبیل است.مهارت ها باید همیشه حاضر باشند وگرنه آدم به اشتباه می افتد و این که اکثر بچه های دانمارکی به اشتباه در کتاب ها رانندگی می کنند. چرا که حین عمل از تمام مهارت های شان استفاده نمی کنند.. مدت ها پیش گویا بچه ها در سنین خیلی پایین یاد می گرفته اند که بخوانند. مشکل اساسی طبق این نوشته و تحقیق از سوی مشاور امور مطالعه، این بود که بیشتر پدر و مادرها با بچه ها در مورد کلمات صحبت نمی کنند که این کلمات مثلاْ این متضاد ها یا مترادف ها را دارند و دیگر این که اولیا باید چند ساعت در هفته با معلم ها در ارتباط باشند. و اساساْ طی این تحقیق اولیا با معلم ها ارتباط کافی و خوبی برقرار نمی کنند.
این موضوع هم چنان مورد بحث روزنامه ها است. در روزنامه دیگری به تاریخ ۱۳ اگوست طرح شده که اولیا از آموزش خواندن به بچه ها امتناع می کنند و معتقدند بچه ها لازم است تا آن جا که ممکن است بچگی شان را بکنن. از آن سو در سوئد افتخار پدر و مادر ها این است که قبل از مدرسه بچه هاشان خواندن بلدند.یک باور تربیتی هم طبق نظر نویسنده ، این است که بچه وقتی خواندن را یاد می گیرد که آمادگی آن را داشته باشد. ما هم رسم نداریم بچه هامان را به خواندن وادار کنیم. و این فقط یک انتخاب است. اما نویسنده نظرش این است که صرف طوطی واری به بچه ها خواندن را یاد دادن نتیجه ای نخواهد داد و تنها یک روش قدیمی است. «ما نیاز داریم به ارزش هایی بالاتر خاص جامعه خودمان، تا بچه هایی تربیت کنیم که در خواندن هم باهوش ترند و هم مطمئن تر.» راه دیگر همان است که قدیم می شناختیم که بچه را بنشانیم ساعت ها بی حرکت روی صندلی و الفبا یادش بدهیم صرف به خاطر این که او هفت سالش است.صرف به خاطر این که آن روش های قدیمی را بهتر می شناسیم.در حالی که می شود به بچه ها اجازه داد تا حد امکان دوران خوب و مناسبی در مدرسه و قبل از آن داشته باشد. راستش پیشنهادی که در این بحث شده یک جور واقع بینی درش هست: مدارس مان را طوری بسازیم که ارزش ها و معیارهای خودمان را، همان هایی را که خودمان انتخاب کرده ایم داشته باشند. یک گرفتاری ما در مدارس مملکت خودمان این بود که روش های آموزشی یا همان بود که از ۲۵ سال پیش یا بیشتر به ذهن اجرا کنندگان یا طراحان شان رسیده بود بی هیچ تغییری. انگار عدول از آن روش ها جرم است یا خطر تباهی نسلی را دارد. یا این که در مقطعی می آمدند بی آن که دقت کارشناسی شده باشد یک سیستمی را از یک جا کپی می کردند و روی بچه ها سال به سال اجرا می کردند و خیلی که دقت مجری طرح بالا می رفت سال به سال یا حتا فصل به فصل از فیلتر آزمون و خطا می گذراندنش. این می شد که آدم حس می کرد یک کم شبیه موش های آزمایشگاهی است بی آن که روی همان آزمایش ها فکر دقیق و جامعه شناسانه ای انجام بشه.خوب مدارس تازه باز شده و مراکز آموزشی دیگر هم ظرف این دو سه هفته ی آینده باز می شوند. این قبیل بحث ها هم ادامه خواهد داشت. ما هم گاهی به آن ها سرکی می کشیم
.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام ـ خوب پس فهمیدیم که ایران و دانمارک با هم یک فرقهایی دارند. خدانگهدار