۱۷ خرداد ۱۳۸۶

دختری با گوشواره ی مروارید




دختری با گوشواره ی مروارید یکی از زیباترین تابلوهای سینمایی است که تا به حال دیده ام. تصویری را که نطفه ی
این فیلم است بارها دیده بودم اما پرسیدن از یک تصویر یا یک اثر چندان برای ما عادت نیست. صدها تابلو می بینیم و صدها عکس و چه و چه. کدام این ها پرسشی را در ذهن مان می آفریند؟ کدام یک از پرسش هامان را مثل سرنخی به دست می گیریم تا به بال آن پدیده ی جدیدی به وجود بیاید؟ یاد ترسی می افتم که همیشه با من بوده از پرسیدن. مبادا احمقانه باشد. مبادا تحقیرم کنند. مبادا برخورنده باشد. و ده ها ترسی که از ورود هر پرسش به ذهن مان می رسد. اما مگر یک پرسش و رسیدن به پاسخ یا پاسخ های آن بخشی از رمز آفرینش نیست؟ این شاید تعبیر من باشد. شاید هم ریشه در اندیشه ای دیگر دارد. گاه فکر می کنم این پرسش ها هستند که نخ اتصال تاریخ اند. آدم را به قبل و بعدش وصل می کنند.من را به دختری که الهام بخش نقاشی در قرن ۱۶ بوده. سناریست فیلم را واسطه ای ساخته که من از نگاه او به حضور الهام بخش دختری با گوشواره ی مروارید پی ببرم. این تابلو را یوهانس ورمر هلندی ۱۶۶۵ کشیده . فیلم اقتباسی است از رمان تریسی شوالیه. داستان پیرامون چگونگی پیدایش این تابلو است. می گویند این تابلو تصویر دختر دهقانی بوده که در خانه ی نقاش به عنوان خدمتکار زندگی می کرده. گرچه داستان به شکل مستند و تاریخی ضبط نشده. فیلم پیتر وبر (۲۰۰۳) زندگی رمزآمیز گریت را به تصویر می کشد. نقش گریت را اسکارلت
یوهانسن بازی کرده و نقش یوهانس ورمر را کالین فرث
پ. ن. پدر اسکارلت یوهانسن دانمارکی و مادرش هلندی است. همراه با خواهر و برادرانش در امریکا زندگی می کند