۰۶ اسفند ۱۳۸۴

طرح دشمن فرضی در سیاست خارجی ایران که در بسیاری جوانب با کشورهای اسلامی نزدیکی دارد شاید در دوره ای که انقلاب ایران سال های اولیه ی خود را تجربه می کرد قدرتمند می نمود. شاید در سال هایی که جنگ در ایران زبانه کشید دل های مردم را برای دفاع از کشور به هم می کشاند و بسیج شان می کرد، اما آیا هنوز هم علم کردن این دشمن فرضی می تواند قدرتمند عمل کند؟ اگرچه در اذهان مردم ایران، گیریم اکثریت مردم منظور مان باشد؟ دشمن فرضی به نام امریکا و اسراییل تا مقطعی می تواند مسلمان های داخل یا خارج از ایران را به هم نزدیک کند. اما آیا تمام این سال ها به فرض درست بودن این فرضیه، برای مقابله با این دشمن فرضی کاری هم شده؟ از سوی ایران یا از سوی مسلمان های دیگر ؟ روند حرکت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ذهن - جهان گشایی این دشمن فرضی را هم منظور نظر داشته اند؟ آدم کافی است یک هفته به انبوه فیلم هایی که دنیای فیلم سازی امریکایی به بازار پرطرفدارش در تمام جهان به خصوص ساکنین کشورهایی که او را دشمن فرضی یافته اند، فکر کند، ببیندشان در یک چند کانالی که از ماهواره در داخل ایران می شود دنبال کرد یا شبکه های خارج از ایران، تا سرش به دوار بیفتد؟ انرژی هسته ای فقط بوی ترس از دشمن فرضی می دهد. سلاح دیگری نبود که دارندگان فرضیه بتوانند در تمام این سال ها خودشان را به آن مجهز کنند؟جایگزین هایی که به اصطلاح خودشان برای دفع آفت در جوامع شان در نظر گرفتند در برابر آنچه نیاز به جایگزینی داشت چند درصد قابلیت یافت؟
شاید آهنربای جذب نخبه ها در سرزمین دشمن فرضی خیلی سریع تر و قدرتمند تر عمل کرده که تیوریسین واقع گرایی نمانده که تحلیل دقیقی از شرایط روز به دست دهد!!!
صدای مسلمان ها در پی چاپ و نشر کاریکاتورهای پیامبر فقط در یک حالت می توانست فروکش کند: اگراندیسمان اختلافات مذهبی بین مسلمان ها.
شاید در همین اروپا اختلافات بسیاری بر سر مذاهب مختلف مسیحی هم چنان وجود داشته باشد اما از آن جا که امنیت کشورهای دارای اکثریت مسیحی در ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با دین شان نیست و از آن جا که مساله ی مسیحیت سوای سیستم اقتصادی و تامین مولفه های سیاسی در این کشورها استاین اختلافات اساسا آسیب چندانی به امنیت کشورها نمی رساند. عملا یک کاتولیک ، دیدگاه پروتستان را در خلوت خود یا در جمعی کوچک انتقاد یا حتا استهزا می کند و برعکس. فرقه های کوچک تر که عملا بیش تر هدف انتقاد ند. اما هیچ یک از این انتقاد ها بنیان کن نیست و در جامعه های که همه ی فرق آزادی عمل دارندیک تحریک زبانی یا دستی یا رفتاری حتا، پایه ی جامعه را متزلزل نمی کند. وانگهی قانون کشورها صرفا قانون مدنی است و مبتنی بر قانونی شرعی نمی باشد. به طوری که در قانون مدنی همه چیز روشن تصریح شده و مبرا از تفسیر است. البته همه جا استثناهایی هم وجود دارد که در بحث کنونی به آن نمی پردازیم.
اما... کشورهای مسلمان...نمی دانم چه بگویم و چه طور بگویم که ناگفتنم بهتر است... اول ویران کردن حسینیه ی گنابادی ها در ایران!!دوم انفجارهای تروریستی در سامرا!! کشتن اقلا صدو سی نفر از اهل تسنن به انتقام در عراق!!!عجیب نیست؟ آن هم در این شرایط که پیش از فروع دین و پیش از بنای مسلمانی و اصول دین، اسلام پیامبری دارد و پیامبرش محمد است و به محمد که بری از گناه بوده و حرمت اش برای مسلمان واجب است و تمام دنیا حرمت پیامبر یا یک انسان بزرگوار که میلیاردی انسان برایش حرمت قایل ند را می فهمد و به زبان می آرد و یا می فهمد و نمی گوید و یا می فهمد و کتمان می کند!! به این پیامبر اهانت شده و همه ی ذهن ها متوجه او بوده چنان که در این اروپایی که دین گاهی معنی چندانی پیدا نمی کند همه به فکر افتاده اند ببیند این انسان چه جور انسانی بوده که میلیون ها مسلمان برای هتک حرمتش ضجه می زنند و دیوانگی می کنند و ... از چه بگوییم؟ از کدام یگانگی؟ از کدام برادری دینی؟ بیگانگی در غریبه نیست. در همین آشنا هاست که ادعای مسلمانی دارند

۰۲ اسفند ۱۳۸۴


حالا ست که اروپا گرفتار چالش خودساخته بشود و اروپایی ها یک لحظه هم که شده فکر کنند این آزادی بیان دنیای ما مرزش کجاست؟
دیوید اروینگ انگلیسی صرف برای خاطر کتابی که نوشته به زندان می رود: سه سال. تازه به این آقا ارفاق کرده اند
چون طبق قانون ده سال بایستی مجازات می شده. محاکمه در اتریش صورت گرفته . نام کتابش جنگ هیتلر است و کتاب را به زعم خود پس از تحقیقات بسیار نوشته. حرف عجیبی هم نزده. همان حرفی که رییس جمهور ایران یک چند وقتی است با طرح دوباره آن لرزه بر اندام یهودیان جهان وارد کرده! هولوکاست رویایی بیش نیست!!! راست بودن یا دروغ بودن این آزادی در گفتار نویسنده ی انگلیسی بحث ما نیست
شگفت انگیز بحث جدیدی است که به دنبال ماجرای کاریکاتور پیامبر اسلام مطرح می شود. دنیای غیرمسلمان یا مسیحی چه جنگی با صاحبان این دو دین دارد؟

۲۴ بهمن ۱۳۸۴

مسلمانان دانمارکی دو گروه می شوند.گروه اول مسلمانان معمولی نامیده می شوند، از سوی دانمارکی ها.گروه دوم مودرات ها. یعنی مسلمان های مدرن و امروزی.مسلمان های امروزی را نخست وزیر دانمارک برای دیالوگ پذیرفته. مسلمانهای معمولی را هنوز نه.مسلمان های امروزی جلسه گذاشته اند و مدام به امام هایی که جامعه ی اسلامی را در داخل و خارج از دانمارک تحریک می کنند می توپند. مسلمان های معمولی امام هاشان پاک گرفتار شده اند ولی هوشیارند
شاید بشود در باب اتفاقی که دارد می افتد کمی فکر کرد. دولت دانمارک گویا بدش نمی آید تصفیه ای بکند. یک جور غربال که آدم هایی که نمی توانند رنگ دانمارک به خودشان بگیرند دم شان را بگذارند روی کول شان و از این سرزمین خرد بروند. علم کردن مدرات های اسلامی هم به زعم من با این موضوع ربط مستقیم دارد. اما امام های دانمارکی هم خواب شان نبرده. مشکل شان این است که مشاور در زمینه های مختلف ندارند. شاید با هم کسوت های شان در داخل و خارج از کشور بحث و فحص کنند اما زمانه زمانه ی مشورت گرفتن است و تخصصی تر راه بردن. امامی که در این جامعه زندگی می کند باید به زبان مسلط باشد. که گاه مورد نقض اش را می بینی. امامی که این جا امامت می کند باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشد. باید وجهه ی خوبی داشته باشد. وجهه ی موقر. آشفتگی ای که بسیاری از مسلمان ها چه در ظاهر و چه در بیان و چه در رفتار بی خیالش هستند در شان امامی که در این اقلیم زندگی و فعالیت می کند نیست. و این ها را مشاور ها باید گوشزد کنند.
ما خیلی تازه کارتر از آنیم که بخواهیم با این جوامع ارتباط مستقیم داشته باشیم. اگر چیزی می گویم شاید وصف شرایط است. شاید هم پیغامی باشد برای آن هایی که این را می خواند و شاید در گوشه ای به کارشان بیاید. شاید هم برای آن ها که دست شان به کسی می رسد که گوش شنوا دارد.
جای بحث بسیار است. وضعیت ساده ای نیست

۱۹ بهمن ۱۳۸۴

همه ی ما ممکن است طعمه ی محرک های کژفهمی شویم.حتا اگر امامی در دانمارک باشیم و نامه های مرتبط و غیر مرتبط بسیاری از همه جا دریافت کنیم.این عکس در نامه ای از سوی یک امام دریافت شده. آن هم نه در قالب عکس، که به شکل تصویری سیاه نقاشی شده .حالا در این گیر و دار معلوم شده عکس را پیشتر بی بی سی نشر کرده و به یولند پوستن نسبت داده و امروز بی بی سی از این بابت عذر خواهی کرده است!! این عذرخواهی را دانمارکی ها یا مسلمان ها بپذیرند یا نه نمی دانیم، مهم قدرتی است که یک رسانه بر تمام اذهان القا می کند. سلطه ی بی تردید رسانه ها بر ذهن مردم این تکه از دنیا بی نظیر است
اصل عکس مربوط به سنتی است فرانسوی که ماسک خوک می زنند


این مرد نخست وزیر دانمارک است
نام این مرد آناس فو راسموسن است.این مرد دیکتاتور نیست. و دانمارکی ها از دیکتاتور نبودن او خوشحال اند. چرا که در باب کاریکاتور پیامبر اسلام هیچ کاری از دست اش برنمی آید و روزنامه ی یولند پوستن به عنوان یک روزنامه مستقل از جانب او دستور نمی گیرد. این قابل توجه تمام آن هایی که در گوشه کنار دنیا عکس او را در کنار پرچم مقدس دانمارک می سوزانند. پرچمی که حامل صلیبی سفید در زمینه ای سرخ است و در یکی از جنگ های وایکینگ ها در سال هزار و دویست و شانزده از آسمان فرود آمده و یاریگر دانمارکی ها بوده است
راهش سوختن است یا سوزاندن نمی دانیم. بین این دو نهایت هم چیزی
می شناسید؟

نهم

امروز نهم محرم است. هم دلم تنگ می شود برای شور و حال ایران هم دلم می لرزد که امروز و فردا در روزنامه های دانمارک صفحه ها به وحشی صفتی مسلمان ها اختصاص می دهند. هر سال تاسوعا و عاشورا روزنامه های اینجا پر است از عکس هایی که جماعت مسلمان در همه جای دنیا خود را خونین کرده اند و زخم بر خود زده اند. من که مسلمانم از تمام این عکس ها دلم می گیرد.دوستی از ایران آدرس سایتی را برایم فرستاده که فقط می شود آن جا روضه گوش کرد. فکر می کنم برای دل سوختن نیاز به روضه نیست. همین عکس ها را که نگاه کنی جانت به رقت می آید از این همه تصویر ناآرام که معنایی در دنیای امروز نمی شود برای شان تخصیص داد.
کاش کسی این دو روز روزنامه به خانه نیاورد

۱۷ بهمن ۱۳۸۴

جامعه ی اسلامی دانمارک

عملا جامعه ی اسلامی دانمارک متهم به اطلاع رسانی نادرست شده است
در این گیر و دار که دانمارک مدام از تمام متحدان خود بارها می پرسد قرار است حمایتش کنند یا نه، چه طور قرار است حمایت اش کنند، چرا در رسانه های شان حرفی از حمایت نمی زنند، امام های جمعه ی دانمارک متهم می شوند به خبررسانی و به خصوص خبررسانی نادرست. انگار بگویند شما عملا خیانت کرده اید به مردم و خاک دانمارک. پاپوش درست کردن از سوی سازمان های اطلاعاتی و یا لایه ی سیاسی دولت ها کار سختی نیست. به خصوص این
تکنولوژی دنیای مدرن هم هرجا لازم باشد کم و کسری نمی گذارد. این است که از تمام پرونده های موجود استفاده می کنند که امام های جماعت که از نظر این سوی گود تحریک کننده ی مردم عادی مسلمان اند، وجهه ی -در بدو امر- نامطلوب و شاید به مرور مطرود بیابند. غافل از این که مسلمان ها در هیچ کجای دنیا بیکار ننشسته اند
نکته دیگر این که تخریب وجهه ی شیعیسم کمی با منظور دنبال می شود چون این جا آن چه در رسانه ها به خورد ملت می رود چرایی دادخواهی مستقل و بی واسطه ی شیعیان مسلمان و رفتار پرحرارت آن ها نیست. کدام اروپایی می داند که این روزها بخش متهور و آزادگی خواه دنیای اسلام ساعت ها با اندیشه های مرتبط با ماه محرم عمر می گذراند؟ اول در سوریه سفارت آتش می زنند و ملت کوچک دانمارک با شمار کم تر از پنج و نیم میلیون به حیرت و نفرت می افتد، بعد بیروت، حالا هم ایران. سران دولت هم مدام دم از آزادی بیان می زنند و بیان آزادی انگار تنها چاره ی دم دست شان شده که لااقل مردم دانمارک به این یک موهبت تاریخی خود ببالند و فقط وحشی گری از سوی مسلمان ها بببنند
اما گروهی هم در این بین هستند که عملا این پست مطبوعاتی ساده نگر را محکوم می کنند که تمام این آتش از کنده ی آن ها بلند شده است. خاطرنشان می کنیم که هنوز سردبیراین نشریه ی بین المللی آرمان گرا از موضع قدرت حرف می زند و گویا خیال قهرمان شدن در تاریخ نه چندان دراز دانمارک را در سر می پروراند.
باید دید هنوز می توان در عصر حاضر قهرمان شد

۱۴ بهمن ۱۳۸۴

دیگر تصمیم گرفته ام ننویسم.
از این کشور و این فرهنگ دانمارکی برای کسی نگویم. این گفتن چه فایده دارد وقتی انگار داری در خلا‌ء فریاد می کشی و صدایت به جایی نمی رسد
ایران نشین ها می گویند دولت تون مسلمونا رو به خشم آورده!!حالا؟! حالا می گید؟! حالا می فهمید؟! به چه زبانی باید برای این مردم همیشه در صحنه ی خفته حرف زد؟ بعد از چهار ماه؟ بی خبری آخر تا کی؟ بی حسی و بی حالی تا کی؟ حالا اصلا بیدار شده اید که فریاد می زنید دولت دانمارک چرا جلوی کاریکاتوریست ها را نگرفته ، خودتان بگویید، قرار است تا کی فریاد بزنید؟ تا وقتی بقیه ی مسلمان های دنیا پرچم می سوزانن؟ یا تا وقتی موضوع هیجان برانگیز دیگری پیش بیاید؟با فریاد زدن و راهپیمایی کردن تان اتفاقی هم می افتد؟ یا فقط قدرت نمایی است یا ابراز وجود که ما هنوز نفس می کشیم؟ اصلا چه قدر دانمارک ، این کشور خرد و ریزه و مرفه شما را می شناسد که راهپیمایی تان برایش مهم باشد؟ چه قدر سعی کرده اید خودتان را بشناسانید؟ نکند ایرانی فقط همان جماعت مخالف عرب و دولت فعلی ایران است که بعد از صحبت های شیرین عبادی در دانشگاه کپنهاگ حلقه می زند دورش که چرا از کاریکاتوریست های دانمارکی انتقاد کرده؟ چرا از دولت دانمارک خواهش کرده - در همان شروع صحبتش- که زودتر این مساله را روشن کند چون به نفع هیچ کسی در این دنیا نیست؟ ایران ما همین قدر صاحب فکر و آدم حاضر دارد؟
چرا مردم ما هیچ وقت دنیا ، جهانی نمی توانند فکر کنند؟ چرا اصلا عرب ها به ما ربطی ندارند و از آن ور هر جا بگویی ایرانی هستی از تو می پرسن یعنی عربی؟همسایه دانمارکی ما هنوز فکر می کند ما عربیم و هزار وجهه از ایران مان نشانش داده ایم که...بدبختی ما و مردم مان در کجای این صفحه است؟
اگر یک نفر هم این مطلب را می خواند بگوید لطفا.